مدرسهی هدف، خانهی دلها
مدرسهی هدف،
جاییست که همهی ساحتهای تربیت و دانایی را در آغوش میگیرد،
و مهمتر از همه،
رشتهی مهر را میان دلهای کوچک و بزرگ میتند.
آموختن آسان نیست،
هر چند در دنیای امروز،
با اینترنت و تکنولوژی میتوان راهی یافت،
اما هیچ صفحهای،
جای گرمای دل و لمس عاطفه را نمیگیرد.
دیشب و امروز،
همکارانم،
در خانه و کلاس،
با جان و دل کوشیدند،
تا بهترین اجرا را به فرزندانمان هدیه دهند.
من، معلم زبان،
از شوق دیدن کلاساولیها،
زودتر از زمان مقرر وارد کلاس شدم،
اما دستِ اینترنت،
یاریم نکرد.
در گزارش روزانه،
میان گفتن و نگفتنِ فعالیت،
دل به صدای مادران سپردم،
و نوشتم:
«گلپسرهای عزیزم،
اگر دوست داشتید،
آنچه از دو فصل کتاب آموختهاید،
در قالب یک ویس یا فیلم کوتاه،
برایم بفرستید.
این کار، تنها برای مرور و لذت است،
نه تکلیف سنگین،
نه اجبار.
خوشحال میشوم صدای زیبایتان را بشنوم،
یا تصویرتان را ببینم.
دوستتان دارم.»
امروز، مهمان خانههای شما بودیم،
و بار مسئولیت گلپسرهایتان را خواستم سبک کنم.
هر چند خودم از اینکه موفق به دیدار تک تک شما هدفی های با هوش نشده بودم دلگیر بودم . اما
وقتی ایلیای عزیز،
با گوش جان،
با هوش و شنوایی فعال،
تمام جملات مرا به یاد داشت،
و برایم مرور فرستاد. تمام خستگی هایم را به باد فراموشی سپردم .
من همان معلم زبانم،
که در هر لحظهی تدریس،
بعدِ عاطفه را پاس میدارم،
و به فرزندانم آموختهام
با قلبشان احساس کنند.
I feel with my heart ❤️
تمام کلاساولیهای هدف،
دوستتان دارم،
و در دفتر دل،
نامتان را با مهر مینویسم.
«من یک معلم نیستم؛ بلکه هدایتگر و انتقالدهندهی دانش فرزندان شما هستم.»
تمام فعالیت های ارزشمندتان در وبلاگ شخصی ثبت میشود ❤️