وبلاگ شخصی کارکنان اداری

توجه: شما هم می توانید با ورود به سیستم و ثبت نظرات خود،باعث دلگرمی ما شوید...
مریم کمالیان چهار شنبه 1404/01/27، ساعت 21:59

اولین روزکاری سال ۱۴۰۴ بود و بعد از دو هفته تعطیلی به کار برگشته بودیم انگار هنوز حس و حالش نبود و با کلی کلنجار داشتیم میرفتیم.

در ابتدای ورود با چهره شاد همکاران عزیزم در دفتر اداری روبرو شدم و حس و حالم کمی داشت برمیگشت.

پشت میزم نشستم و با متن زیبایی خانم مدیر عزیزم که بر روی میز من چسبانده بودند و دقیقا جایی که میدانستند اول از همه چشمم به آنجا میخورد، متنی زیبا که جان تازه ای به من و دیگر همکاران داد، و انرژی ما را برای شروع کار دو چندان کرد.

چه زیبا و به جا بود.😍😍

مطمعنم تمامی همکارانم با دیدن متن و طراحی زیبای پیام خانم مدیر برای شروع سال جدید، انرژی گرفتن و سال جدید کاری را عالییی شروع کردند.

 

ممنون خانم مدیر عزیز و جان💕

زینب تکمیلی فرد معاون آموزشی شنبه 1403/10/08، ساعت 12:20

آموزش مهارت‌های پایه‌ای

دانش‌آموزان ابتدایی در حال یادگیری مهارت‌های پایه‌ای مانند خواندن و نوشتن هستند. یادگیری تعاملی و استفاده از ابزارهای آموزشی متنوع به آنها کمک می‌کند تا مفاهیم را بهتر درک کنند. ایجاد فضای دوستانه و فعالیت‌های گروهی باعث تقویت مهارت‌های اجتماعی و همکاری می‌شود. همچنین، تمرین‌های عملی و فعالیت‌های دست‌ورزی به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا مطالب را به صورت تجربی فرا بگیرند

زینب تکمیلی فرد معاون آموزشی شنبه 1403/10/08، ساعت 12:19

ورود به فصل زمستان

زمستان با هوای سرد و برفی، دانش‌آموزان را به تعطیلات و بازی‌های برفی می‌برد. معلمان می‌توانند از این فرصت برای تدریس مفاهیم جدید و فعالیت‌های عملی استفاده کنند. ساخت آدم برفی، برف‌بازی و کاردستی‌های زمستانی می‌تواند به یادگیری جذاب و مفهومی کمک کند. زمستان همچنین فرصتی برای تقویت همبستگی و مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان است. مطالعه داستان‌ها و شعرهای زمستانی نیز مهارت‌های خواندن و نوشتن را تقویت می‌کند.

مریم کمالیان جمعه 1403/10/07، ساعت 16:50

پروانه (کشمکش‌ها)
مردی پیله‌ پروانه‌ای یافت. روزی روزنه‌ کوچکی روی پیله باز شد. مرد نشست و ساعت‌ها شاهد تقلای پروانه‌ای شد که می‌خواست با زور بدنش را از آن روزنه‌ی کوچک بیرون بکشد. ناگهان پروانه بی‌حرکت شد طوری که انگار در آن روزنه گیر افتاده است. مرد تصمیم گرفت به او کمک کند. پس با کمک قیچی روزنه‌ی روی پیله را شکافت. پروانه به آسانی از پیله جدا شد گرچه بدنش متورم و بال‌هایش کوچک و چروکیده بود.

مرد هیچ فکری در این‌باره نکرد و فقط به انتظار نشست تا بال‌های پروانه بزرگ شوند، اما این اتفاق نیفتاد. پروانه دیگر قادر به پرواز نبود و با همان بال‌های کوچک و بدن متورم روی زمین می‌خزید.

مرد باوجود قلب مهربانی که داشت نمی‌دانست پیله با وجود محدودیت‌هایی که برای پروانه ایجاد می‌کند و او را وامی‌دارد برای بیرون آمدن از یک روزنه‌ کوچک تلاش کند درواقع حکمت خداست تا مایع درون بدن پروانه از طریق تقلا و فشار او به بال‌هایش منتقل شده و آن‌ها را برای پرواز آماده کند.

پند اخلاقی داستان: «تلاش‌های ما در زندگی سبب افزایش قدرت و توانایی ما خواهند شد. رشد و قوی ترشدن در گروی تلاش کردن است؛ بنابراین رویارویی با چالش‌ها به تنهایی و بدون کمک جستن از دیگران مهم است.»